ويانا جان ويانا جان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

من و ني ني

ویانا عزیزم حالا شده دو ماهه

1390/9/20 2:55
نویسنده : مامان رزي
282 بازدید
اشتراک گذاری

در آن هنگام که کودکم را به دستم دادند،سخت گریان بود.برای اولین بار در آغوش گرفتمش،بوسیدمش و او گویابا یک ترفندغریزی،آرام وبی حرکت ماند.

از توانایی ام در آرام کردنش شادمان شدم،و با خرسندی اش مرا تا ابد اسیر خود کرد.

ویانا ی عزیزمقلب

دو ماه از امدنت گذشت ،انگار همین دیروز بود که ساعت 10:30 صبح پنجشنبه 10/6/1390 رفتم بیمارستان ،همراه بابا آریا،عزیز، خاله جون فیروزه.

احساس عجیبی داشتم هر لحظه به آمدنت نزدیک تر می شد .نمی دونی چقدر واسه دیدنت بی تاب بودم ،بعد از کلی انتظار بالاخره حدود ساعت 2:30 رفتم به اتاق عمل..............

 حدود ساعت 4 بهوش امدم.تووی اون لحظه فقط به شما فکر میکردم ،یادمه به زحمت لب باز کردم و پرسیدم(خانم بچم سالمه...)............

بعد صدای پرستار رو شنیدم که گفت من دیدمش ،سالم و خوشکل بعد انگار خیالم راحت شده باشه دوره از حال رفتم...

وقتی دوباره چشم باز کردم داشتم واسه دیدنت هلاک می شدم.

و انگاه که نگاهم را به نگاهت دوختم بی اختیار اشک شوق از دیدگانم جاری شد ،تو پاره ای از وجودم بودی که اکنون با عشق در آغوش می کشیدمت.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان محمدجواد
25 آذر 90 18:11
قربونش بشم . چه نازه


niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به من و ني ني می باشد